دل را محب آل پيمبر نوشتهاند
دارنده ولايت حيدر نوشتهاند
قرآن كتاب و عترت طاهاست دين ما
بر دل هم اين حديث پيمبر نوشتهاند
روز ازل على چو گل شيعه مىسرشت
نام مرا به مصحف كوثر نوشتهاند
هر سطر سطر خطبه نهج البلاغه را
بر قلب ما به خط مطهر نوشتهاند
دل را به وجه روى حسن خيره كردهاند
زان رو جمال شيعه منور نوشتهاند
جان را به زلف سرخ حسينى گره زدند
ما را به امر اوست كه نوكر نوشتهاند
آن دل حسينى است كه در بند زينب است
دل را به او شكسته و مضطر نوشتهاند
ما را صحيفهايست كه سجاد با دعا
راه غم و مبارزه يكسر نوشتهاند
امشب ز شوق تا به سحر نعره مىزنم
ما را فقير حيدر صفدر نوشتهاند
تنها ره نجات بشر كشتى على است
ما را سوار مركب سرور نوشتهاند
ما از مسير عشق على خسته كى شويم
دل را مسافر ره دلبر نوشتهاند
ما را على ز كوچه يثرب عبور داد
ديديم يا على به روى در نوشتهاند
اين جمله را كه اهل تو اى كوفه نيستيم
با خط خون به سينه مادر نوشتهاند
ما را فدائيان ولايت رقم زدند
فرمانبر اوامر رهبر نوشتهاند
اين ديده را به چشمه كوثر بشستهاند
زان رو هماره چشم مراتر نوشتهاند
شكر خدا كه با يدِبيضاء فاطمى
او را شفيع عرصه محشر نوشتهاند
ما را حواله عاقبت كار مهدى است
او را ولى و حجت آخر نوشتهاند
مهدى بيا كه منتقم فاطمه تويى
اين انتقام با تو ميسر نوشتهاند